سلام . الان ساعت هفته قشنگ و من تقریبا دوازده یازده بود که این خوابو دیدم یادم رفت بیام بنویسم . شت باید برم جواب مهرانو بدم . یه لحظع.
اومدم .
امیدوارم بعد ها که اینو هستن یادم باشه مهران کی بود چون خب ادم خیلی دوست داشتیی هستش .
امروز یه خوابی دیدم که مشابهشو قبلنم دیده بودم
نمیدونم چجوری باید تعریف کنم . واقعا خواب خیلی بدی بود . بعدش که گفتم عوذ بالله من الشیطان رجیم پا شدم از خواب و اون چهرش عصبی بود و داشت میومد سمتم حمله کنه بهم
ولی وقتی این جمله رو گفتم رفت
و یهو کله بدنم آزاد شد
حس خیلی بدی بود .
احساس کردم واقعا از من بدش میومد .
داشت سعی میکرد زندگیمو نابود کنه و نفرینم کرده بود .
شت واقعا یادم نیست
یه سری صحنه فقط ازش یادمه
اونجا که سعی داشت بیوفته پایین مرگشو بندازه تعصیرم
یا اونجا که مجله رنگین کمان باش رنگین کمانی ی همچین چیزی بود اسمش
برداشتم یاد خواب قبلیم افتادم
کاشکی بتونم بهتون بگم چ حسی داشت واقن حس خوبی نبود
فور گت ایت
دلم میخوا یه روز تو کافه کاف باشم هنذفری تو گوشمو حسامو بنویسم .
حسایی که اونجا بم میده واقن عجیبه .
چت شده باز عزیزم؟(((:
دوست داشتی ام براش؟
چی باعث میشه اینجوری فکر کنی؟
نگاهاش بهت یا حرفایی که بهت میزنه
یا اون محبتاش؟
یا انقد خیال بافی ؟
بیخیال کارات شدی و بازم عذاب وجدان تو تک تک سلولاته((:
نگین داره ازم دور میشه و این منو نگران میکنه((:
میدونم نگرانه ازم چون من با مصومه صمیمی تر شدم
ولی اون همیشه واسم عزیزه
مصومه ام واسم عزیزه
دلارامم واسم عزیزه
چجوری میتونی محبتو به طور مساوی تقسیم کنی ؟
من که دو تا بدن ندارم.
حرفمو که زدم اجرا شدو به متین کرم ریختم
خیلیییی خب کرم از اون بود
و دیشب باز حرف از اشتی زد
کاش بشناسه منو من اون نیستم واسش من اون the one ش نیستم .
The one من کیه؟
کاشکی بیاد این دفه دیگه نمیزارم بره .
اون ,یه ,یادم ,واسم ,خواب ,تو ,من اون ,خیلی بدی ,بدی بود ,بافی ؟بیخیال ,خیال بافی
درباره این سایت